معنی بگو بگو - جستجوی لغت در جدول جو
بگو بگو
شایعه، جار و جنجال بیهوده
ادامه...
شایعه، جار و جنجال بیهوده
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بگومگو
(بِ مَ)
از اتباع است. جدال لفظی. جر و بحث. مجادلۀ لفظی. گفت و شنود. مجادله. مشاجره. محاجه
ادامه...
از اتباع است. جدال لفظی. جر و بحث. مجادلۀ لفظی. گفت و شنود. مجادله. مشاجره. محاجه
لغت نامه دهخدا
تصویر بگو نگو
بگو نگو
گفتگو جر و بحث
ادامه...
گفتگو جر و بحث
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بگو مگو
بگو مگو
گفتگو جر و بحث
ادامه...
گفتگو جر و بحث
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بگومگو
بگومگو
((بُ مَ))
گفتگوی همراه با خشم، جر و بحث
ادامه...
گفتگوی همراه با خشم، جر و بحث
فرهنگ فارسی معین
بگومگو
بحث، جدل، جروبحث، دعوا، گفتگو، مباحثه، مجادله، مرافعه، مشاجره، نزاع لفظی
متضاد: صلح وصفا
ادامه...
بحث، جدل، جروبحث، دعوا، گفتگو، مباحثه، مجادله، مرافعه، مشاجره، نزاع لفظی
متضاد: صلح وصفا
فرهنگ واژه مترادف متضاد